۱۳۹۳ خرداد ۹, جمعه

ضرب آهنگ اشک

 از افتادنم خبر نداری
 خورشیدم زخمی شده است
 ستاره هام ریخته اند
 می‌‌خواستم بروم شکار آهو
 بروم سینمای سه بعدی
 آرتیست را دوباره ببینم
 هر وقت پوتین پوشیدم ؛ ولادیمیر پوتین لبخندی زد و از پنجره مرا خیره شد
 من آماده‌ام
 قطعاً تا زیر فرش‌ها عشق
 راهم به دریا شباهت دارد
 صدا‌ها لای در مانده
 نفرت ساختاری شده
 تلخ شده‌ام
 استعاره ی قند تو بودی
 قرار بود هوای پاریس و مسکو را توی جیب‌ام پنهان کنم
 دهکده را تا کتابخانه طی‌ کنم
 در حضور نویسندگان اشک بریزم
 میان من و ما ، رعد و برق افتاد
 ماه زندانی شد
 دیگر صدای پا نمی‌‌آید
 دیگر سوار به سوی غروب می‌‌رود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر