۱۳۹۳ تیر ۲۰, جمعه


بیداری انگورها


 وقت خواب
 صدای آژیر می‌‌شنوم
 همچون ناقوس مرگ
 اما کفشی برای مرگ ندارم
 امیدم را دارم
 به تو
 به خاک و انگور
 به جاودانگی
 فکر می‌‌کنم
 به شعر
 به خاک
به آینده
خودم را زنده کردم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر